بحران میانسالی

بحران میانسالی که تقریباً بین 40 تا 60 سالگی اتفاق می‌افتد، یکی از باورهای رایج آن در مورد این مرحله از زندگی این است که باید انتظار داشته باشید که در مورد هویت، انتخاب‌های زندگی و مرگ و میر خود با آشفتگی درونی روبرو شوید، به عبارت دیگر، یک بحران میانسالی را تجربه می‌کنید.

تعریف بحران میانسالی

بحران میانسالی تغییری در هویت است که گاهی افراد میانسال بین 40 تا 60 سال را تحت تاثیر قرار می‌دهد. برای برخی، این موضوع مهمی است که بر روابط و شغل آنها تأثیر می‌گذارد. این بحران می‌تواند بر روی خودپنداره و اعتماد به نفس تأثیر بگذارد، و منجر به تغییراتی در خلق و خوی، رفتارها، عواطف و روابط شود.

درواقع بحران میانسالی احساسی از شک و تردید همراه با اضطراب است که در آن شخص به دلیل درک این که نیمی از دوره زندگی او گذشته ‌است، ناآرام می‌شود و معمولاً با احساسی مبتنی بر اینکه به اندازه کافی زندگی او به سامان نرسیده و نتایج قابل توجهی از آن حاصل نگردیده، همراه است.

فرد در این حالت ممکن است نسبت به زندگی، پیشه یا شریک زندگی خود احساس ملالت نماید و برای ایجاد تغییر در این موارد، میل قوی‌ای را حس کند. همچنین این وضعیت «آغاز فردیت» و «خودشکوفایی» است که تا هنگام مرگ ادامه می‌یابد.

تغییرات بحران میانسالی

در بحران میانسالی درست است که برخی از مطالعات نشان می‌دهد که با رسیدن افراد به این مرحله، رضایت و شادیشان از زندگی کاهش می‌یابد، اما توجه به این نکته مهم است که افت شادی همیشه زیاد نیست و در برخی مطالعات، به نظر می‌رسد که رضایت افراد از زندگی با ورود به میانسالی افزایش می‌یابد و سپس با ورود به سال‌های آخر زندگی کاهش می‌یابد. بنابراین، برای بسیاری از مردم، «بحران» اصطلاح مناسبی برای توصیف تجربه میانسالی آنها نیست. در مطالعات، تنها حدود 10 تا 20 درصد از بزرگسالان ادعا می‌کنند که بحران میانسالی را تجربه کرده اند.

در حالی که ایده بحران میانسالی که یک واقعیت اجتناب‌ناپذیر است، اهمیت چندانی ندارد، اما برخی از ما با ورود به این سال ها با استرس‌های جدیدی مواجه می‌شویم. ممکن است از مسیر شغلی خود پشیمان شوید و در تصمیمات مالی خود تغییراتی احساس کنید، نگران کاهش توانایی‌های بدنی خود باشید یا از اهدافی که از دست داده اید ناراحت شوید.

برخی افراد نیز با رسیدن به میانسالی شاهد تغییر یا افزایش مسئولیت‌ها هستند. شما ممکن است مراقبت از یک والدین سالخورده را شروع کنید، یا مجبور شوید از فرزندتان جدا شوید و به نوعی آشیانه خالیرا نیز تجربه کنید که مثلاً فرزندانتان مستقل‌تر شوند.

بسته به شرایط و دیدگاه شما این دوره از زندگیتان، می‌تواند یک زمان استرس‌زا و گیج کننده باشد. اما میانسالی می‌تواند زمان رشد، ثبات و شادی نیز باشد. یادگیری علائم و علل بحران میانسالی می‌تواند به شما کمک کند تا راه‌های مقابله با استرس‌های رایجی که در این دوران از زندگی شما به وجود می‌آیند را شناسایی کنید و راه‌هایی برای پیشرفت پیدا کنید.

شدت علائم بحران میانسالی می‌تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. جنسیت همچنین می‌تواند در چگونگی بروز بحران میانسالی نقش داشته باشد. زنان ممکن است به احتمال زیاد دوره‌ای از خود اندیشی را پشت سر بگذارند زیرا از توجه به نیازهای دیگران به توجه به نیازهای خود دور می شوند. از سوی دیگر، مردان ممکن است بیشتر احساس کنند که تصمیمات گذشته آنها گزینه‌های آینده آنها را محدود کرده است.

نشانه‌های بحران میانسالی

در اینجا چند نشانه وجود دارد که باید مراقب آنها بود:

  1. اندوه و تاسف عمیق.

شاید در مورد فرصت‌های از دست رفته در روابط یا شغل نشخوار فکر کنید. این منجر به نارضایتی عمیق از زمان حال و تمایل به نادیده گرفتن جنبه‌های خوب زندگی شما می‌شود.

  1. بی قراری و خیال پردازی.

ممکن است از کارهای روزمره خود، چه برنامه کاری یا سایر مسئولیت‌ها، احساس خستگی یا بیهودگی کنید. شاید شما شروع به خیال پردازی کنید که اگر مسیر شغلی متفاوتی را دنبال می‌کردید یا با شریک دیگری ازدواج می‌کردید، زندگی چگونه بود. میل به تغییر می‌تواند تمرکز بر آنچه در مقابل شماست را سخت کند.

  1. رفتار تکانشگرانه و اغراق آمیز.

ممکن است شروع به خریدهای بزرگ کنید و بیشتر وقت خود را حتی به خریدکردن بیش از حد بگذرانید که باعثاعتیاد به خرید شود و یا مصرف الکل و مواد مخدر را افزایش دهید تا با احساس نارضایتی کنار بیایید. برخی افراد به دلیل کسالت یا استرس شروع به زیاده‌روی در غذا می‌کنند. هیچ یک از این رفتارها به طور کامل شما را راضی نمی‌کند، اما می‌تواند عواقب سلامتی داشته باشد.

  1. تحریک پذیری.

احساس اینکه تصمیمات گذشته، شما را درگیر کرده یا پتانسیل شما را محدود کرده است، می‌تواند منجر به حملات ناگهانی عصبانیت شود. ممکن است از همسر، والدین سالخورده یا نزدیکترین دوستانتان به خاطر تخلفات جزئی عصبانی شوید.

  1. نوستالژی.

به جای تمرکز بر نکات مثبت زمان حال، شروع به ایده آل کردن سبک زندگی گذشته خود می‌کنید. شاید به یاد بیاورید که قبلا چقدر ورزشکار بوده اید یا حلقه اجتماعی شما در دانشگاه چقدر گسترده بوده است.

  1. تغییرات در میل جنسی.

برخی از افراد افزایش میل جنسی را تجربه می‌کنند، در حالی که برخی دیگر تمایل به رابطه جنسی‌شان کاهش یافته است و گاهی در مردان باعث مشکلات جنسی می‌شود.

  1. تغییرات در جاه طلبی.

ممکن است ناگهان انگیزه ایجاد کنید که در زندگی خود تغییراتی ایجاد کنید، مانند نقل مکان به یک منطقه جدید، خرید خانه جدید یا دستیابی به موقعیت بالاتر در محل کار. این می تواند تلاشی برای تصحیح آنچه اکنون به عنوان “تصمیمات بد گذشته” تصور می کنید باشد. از سوی دیگر، وقتی شروع به زیر سوال بردن هدف زندگی خود می کنید، ممکن است انگیزه کمتری برای رسیدن به اهداف دیگر داشته باشید.

  1. ایجاد ناامنی در روابط خود.

شما ممکن است به فکر خیانت باشید یا درگیر خیانت شوید زیرا در مورد رابطه فعلی خود شک دارید. افکار قرار گرفتن با فردی جوانتر ممکن است با ناامنی های شما در مورد پیری مرتبط باشد.

علاوه بر اینها، انجمن روانشناسی آمریکا می‌گوید یک بحران عاطفی از «تغییر واضح و ناگهانی در رفتار» مشهود است. نمونه‌هایی از تغییرات رفتاری می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • بی توجهی به بهداشت فردی
  • تغییرات چشمگیر در عادات خواب
  • کاهش یا افزایش وزن
  • تغییرات واضح در خلق و خو، مانند افزایش عصبانیت، تحریک پذیری، غمگینی یا اضطراب.
  • کناره گیری از روال معمول یا روابط

علل بحران میانسالی

  • دیدگاه‌های فرهنگی

ایده بحران میانسالی ممکن است تا حدی یا بیشتر توسط دیدگاه‌های فرهنگی شکل گرفته باشد. شایان ذکر است که همه فرهنگ ها مفهوم بحران میانسالی یا حتی میانسالی را قبول ندارند.

با این حال، جامعه غربی تمایل دارد که پیری جسمانی را به صورت منفی ترسیم کند، در حالی که جوانی را تجلیل می‌کند. تاکید بیش از حد بر پیری و کاهش توانایی‌های جسمانی می‌تواند باعث شود که پیری دورنمای ترسناکی به نظر برسد و یافتن محصولاتی که نویدبخش کاهش چین و چروک‌ها و موهای سفید باشند، کار سختی نیست، که به این معنی است که با افزایش سن، جذابیت کمتری خواهید داشت و جامعه دید متفاوت تری به شما پیدا خواهد کرد.

  • ترس از پیری و افزایش سن

منفی بافی در مورد پیری ممکن است باعث شود که با رسیدن به میانسالی احساس ناامیدی یا کاهش عزت نفس کنید و به نوعی منجر به ترس از پیری و افزایش سن بشوید. ممکن است احساس کنید که مجبور هستید پیشرفت خود را در زندگی دوباره ارزیابی کنید یا این دوره زمانی را صرفاً یک گذار به دوران پیری بدانید.

  • تغییرات فیزیکی

شاید شما مثل سابق نیستید. حتی ممکن است بیشتر مستعد ابتلا به بیماری‌ها باشید یا به بیماری‌هایی مانند فشار خون بالا تشخیص داده شود. این تغییرات فیزیکی می‌تواند باعث شود که شما نسبت به آینده احساس ناامیدی یا ترس داشته باشید.

زنان یائسگی را تجربه خواهند کرد که با علائم مختلفی مانند گرگرفتگی، تغییرات خلق و خو و مشکل در خواب همراه است. همه اینها ممکن است به افزایش استرس کلی کمک کند.

مردان ممکن است با افزایش سن، کاهش تدریجی تستوسترون را تجربه کنند. با این حال، عواملی مانند بیماری، سوء مصرف الکل، عوارض جانبی داروها و افزایش چربی بدن نیز می‌توانند تستوسترون را کاهش دهند. تستوسترون پایین می‌تواند منجر به علائم ناراحت کننده‌ای مانند افسردگی در آقایان ، کاهش میل جنسی، اختلال نعوظ و مشکل در خواب شود.

  • تغییر پویایی خانواده

در میانسالی، بسیاری از والدین سندرم آشیانه خالی را تجربه می‌کنند – احساس غم و اندوهی که فرزندانشان از خانه جدا می‌شود-. هنگامی که نقش خود را به عنوان والدین ارزیابی می‌کنید و دوباره روی خود تمرکز می‌کنید، ممکن است احساس تنهایی یا احساس پوچی کنید.

همچنین ممکن است تغییراتی را در روابط خود با والدین خود تجربه کنید. ایفای نقش مراقبتی برای والدین سالخورده می تواند از نظر جسمی و روحی استرس زا باشد و مرگ یک پدر و مادر می تواند فوق العاده دلخراش باشد.

  • طلاق و جدایی

رویداد دیگری که ممکن است به یک میانسالی آشفته کمک کند طلاق و جدایی است. جدایی از یک شریک طولانی مدت می تواند منجر به احساسات متناقضی مانند غم و اندوه، عصبانیت و سردرگمی شود. اگر بچه دارید، طلاق نیز می تواند پویایی خانواده شما را پیچیده کند.

  • تغییرات شغلی

یک نظرسنجی در سال 2019 توسط Indeed نشان داد که به طور متوسط افرادی که شغل خود را تغییر می دهند در 39 سالگی این کار را انجام می دهند. بسیاری از افراد با وارد شدن به میانسالی مسئولیت های کاری جدید را انجام می دهند. اگر شغل خود را تغییر ندهید، ممکن است در شغل فعلی خود به موقعیت های بالاتری برسید. حتی اگر آن موقعیت‌ها دستمزد بالاتری ارائه دهند، مسئولیت‌های جدیدی به همراه خواهند داشت که استرس شما را افزایش می‌دهد.

سایر بزرگسالان میانسال متوجه می شوند که حرفه آنها در حال سقوط است. تکرار در کارهای روزانه ممکن است به عدم رضایت در محل کار کمک کند.

  • تغییرات در وضعیت مالی

بسیاری از رویدادهای ذکر شده می توانند بر ثبات مالی شما تأثیر بگذارند. ممکن است نیاز داشته باشید که به عنوان مراقب والدین خود پول بیشتری خرج کنید. یا شاید تغییر شغل، مستلزم کاهش هزینه های خود باشد. از دست دادن شغل و تغییرات ناگهانی در بازار کار نیز می تواند باعث فشار مالی در زمانی شود که احساس می‌کنید باید امنیت بیشتری داشته باشید.

اگر فرزندان بزرگسالی دارید که مشکلات مالی را تجربه می کنند، ممکن است با استرس بیشتری دست و پنجه نرم کنید. تحقیقات نشان می دهد که والدین میانسال زمانی که به نظر می رسد آینده اقتصادی فرزندانشان در خطر است، اضطراب و خلق افسرده را افزایش می دهند.

  • ناملایمات دوران کودکی به عنوان یک عامل خطر

برخی از تجربیات دوران کودکی می تواند خطر عواقب سلامتی را حتی با رسیدن به بزرگسالی افزایش دهد. این عوامل سلامتی ممکن است میانسالی شما را استرس زاتر کند و به احساس بحران کمک کند.

به عنوان مثال، تجربه مرگ والدین در کودکی می تواند احتمال افسردگی را در آینده افزایش دهد. بزرگ شدن در فقر ممکن است خطر ابتلا به استرس مزمن و بیماری قلبی را در بزرگسالی افزایش دهد. رفتار بد والدینتان یا دیدن طلاق آنها می تواند اثرات منفی مشابهی داشته باشد.

آیا بحران‌های میانسالی واقعی هستند؟

برخی از محققان معتقدند مفهوم بحران میانسالی یک ساختار اجتماعی است. و این اعتقاد به این است که شما قرار است در دهه 40 خود دچار نوعی بحران شوید که باعث می شود برخی افراد بگویند که دچار شکست شده اند.

اما همه افراد بحران میانسالی را تجربه نمی کنند. در واقع، مطالعات نشان می دهد که بحران میانسالی برای مردم در بسیاری از نقاط جهان مشکلی نیست.

یک نظرسنجی ملی از Midlife در ایالات متحده یک نظرسنجی انجام داد تا مشخص کند که چه تعداد از مردم بحران های میانسالی را تجربه می کنند. تقریباً 26 درصد از شرکت کنندگان گزارش کردند که دچار بحران میانسالی هستند

اکثر شرکت کنندگان در نظرسنجی گزارش دادند که بحران میانسالی آنها قبل از 40 سالگی یا بعد از 50 سالگی رخ داده است.

از هر 1 نفر از هر 4 نفری که می‌گویند دچار بحران میانسالی شده‌اند، اکثریت قریب به اتفاق می‌گویند که این بحران به‌جای سن، ناشی از یک رویداد بزرگ بوده است. عواملی که باعث این بحران شد شامل تغییرات زندگی مانند طلاق، از دست دادن شغل، از دست دادن یکی از عزیزان یا نقل مکان بود.

چگونه به فردی که بحران میانسالی را تجربه می‌کند کمک کنیم؟

اگر مشکوک هستید که یکی از دوستان یا اعضای خانواده ممکن است دچار بحران میانسالی شده باشد، چندین کار وجود دارد که می توانید برای حمایت از آنها انجام دهید:

شنونده خوبی باشید: بگذارید عزیزتان در مورد ناراحتی خود صحبت کند. به روشی بدون قضاوت گوش کنید و در ابتدا از ارائه مشاوره خودداری کنید.

نگرانی خود را به صورت درست ابراز کنید: از گفتن جملاتی مانند “به نظر می رسد که شما دچار بحران میانسالی هستید” خودداری کنید. در عوض، سؤالاتی بپرسید که باعث شرمندگی یا سرزنش نمی شوند. چیزی شبیه این بگویید: «تو اخیراً شبیه خودت نیستی. خوبی؟”

در مورد اهمیت کمک گرفتن صحبت کنید: فرد را تشویق کنید تا با پزشک خود صحبت کند. به خاطر داشته باشید که ممکن است یک مشکل پزشکی پشت تغییراتی که می بینید وجود داشته باشد. به عنوان مثال، یک بیماری تیروئیدممکن است باعث تغییر در خلق و خو شود. یا ممکن است علائم اولیه زوال عقل را مشاهده کنید. یک پزشک می تواند مسائل پزشکی را رد کند و تعیین کند که آیا ارجاع به یک متخصص بهداشت روان ضروری است یا خیر.

از خودتان کمک بگیرید: اگر یکی از نزدیکانتان از کمک گرفتن امتناع کرد، برای خودتان کمک بگیرید. صحبت کردن با یک متخصص سلامت روان می تواند به شما کمک کند تا برنامه‌ای ایجاد کنید که به شما امکان می دهد از فرد دیگر حمایت کنید و در عین حال برای خود مرزهای سالمی تعیین کنید.

اگر فردی قصد خودکشی دارد فوراً کمک بخواهید: اگر کسی تهدید به آسیب رساندن به خود یا دیگران دارد، فوراً مداخله کنید. در صورت لزوم، فرد را برای ارزیابی به اورژانس ببرید. اگر فرد از رفتن به بیمارستان امتناع کرد، با آمبولانس تماس بگیرید و فرد را بدون مراقبت رها نکنید.

چه زمانی برای بحران میانسالی کمک بگیرید

بحران میانسالی ممکن است تغییرات مثبتی ایجاد کند که نیازی به کمک حرفه‌ای ندارد. شاید شما معنوی‌تر شده اید یا شاید احساس کنید زندگی شما معنای بیشتری دارد.

اما همچنین می تواند بر سلامتی شما تأثیر بگذارد. اگر در دوران میانسالی دچار یک بحران روانی شُدید، نباید متفاوت از هر بحران عاطفی دیگری با آن رفتار کنید. اگر علائم ناراحت کننده‌ای را تجربه کردید که عملکرد شما را مختل می کند، از متخصص کمک بگیرید.

در اینجا مواردی وجود دارد که باید با پزشک خود صحبت کنید یا با یک متخصص سلامت روان تماس بگیرید:

  • ناراحتی عاطفی شما توانایی خواب شما را مختل می کند یا بر اشتهای شما تأثیر می گذارد
  • شما نمی توانید در محل کار تمرکز کنید یا به دلیل ناراحتی خود مجبور به تماس بیمار شده اید
  • استرس یا خلق و خوی شما بر روابط شما تأثیر می گذارد، مانند افزایش دعوا با شریک یا خواهر یا برادر
  • علاقه خود را به فعالیت های اوقات فراغت و سرگرمی ها از دست داده اید
  • ایجاد برخی تغییرات عمده در زندگی، مانند پایان دادن به یک رابطه طولانی مدت، تغییر شغل یا نقل مکان

نیلوفر علی بیگی

منابع:

Morin, A. (April 13, 2023). Midlife Crisis. Taken from the link: https://www.verywellmind.com/what-are-the-signs-of-a-midlife-crisis-4175827

Reid, S. (December 11, 2023). Midlife Crisis: Signs, Causes, and Coping Tips. Taken from the link: https://www.helpguide.org/articles/aging-issues/midlife-crisis.htm

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

keyboard_arrow_up