نحوه برگزاری مراسم خواستگاری میتواند جواب هایی را برای این سوال به ارمغان بیاورد که پیوند این دو چگونه خواهد بود ؟ آیا اتفاقات این مرحله موفقیت در ازدواج را تحت تاثیر قرار می دهد؟ خواستگاریهای بسیار عاشقانه، تضمینی برای زندگی شاد و خوشبختی نیست، اما ممکن است با یک راه طولانی تر برای طلاق همراه بشود.
در عروسیها، یک سوال وجود دارد که خیلیها آن را میپرسند و آن این است که :(آیا این دو نفر با هم میمانند؟) خانواده و دوستان ناخودآگاه به خواستگاری یک زوج دیگر به عنوان یک الگو برای ازدواج خود نگاه میکنند. بههرحال، ما به این فکر میکنیم که، اگر آنها دربارهی تمیز کردن یک آپارتمان کوچک و نقلی دعوا کنند، تنشها وقتیکه شما چند بچه دارید مسلما بیشتر میشود
آیا چنین قضاوتی موجه است؟
بله، به گفته تد هاستون، دکتر، استاد روانشناسی و بوم شناس انسانی در دانشگاه تگزاس در آستین، که از سال 1979 داده های مربوط به 168 ازدواج را جمع آوری کرده است. هاستون معتقد است که میتوانید از سرعت معاشقه و احساسات گزارش شده در حین قرار ملاقات، مطالب زیادی در مورد زنده بودن رابطه یک زوج بیاموزید.
هاستون فهمید که مردانی که حس میکنند در مورد رابطه خود مطمئن نیستند، زمانی که (جزئی از یک زوج هستند، اما متعهد به ازدواج نیستند)، سرنوشت آنها یک خواستگاری و ازدواج همراه با مشکل است . اما وقتی زنان نگرانیهای مشابهی را نشان میدهند، اثر خُفته( پدیده ای روانی در رابطه که با ترغیب کردن می باشد. این اثر منجر به افزایش تدریجی تأثیر یک پیام در طول زمان می گردد؛ در حالی که منبع آن پیام از اعتبار کافی برخوردار نبوده است.) به وجود میآید: مشکلات معمولاً بعد از ماه عسل ظاهر میشوند تا رابطهای که تازه شکل گرفته است را به چالش بکشد و کم کم خراب کند.
هاستون فکر میکند این به این دلیل است که زنها معمولاً بیشتر از مردان به ازدواج علاقه دارند، بنابراین نگرانیهای خود را بیشتر بررسی میکنند، اما نمیخواهند کاری انجام دهند که خواستگاری را مختل کند. همکار هاستون، دکتر کتی سورا، بین خواستگاریهای (رویداد محور) و (رابطه محور) تمایز قائل می شود. رابطهای که بر اساس عوامل بیرونی که ارتباط چندانی با سطح واقعی صمیمیت زوجین ندارد – به عنوان مثال رابطه ای که برای صرفهجویی هزینه ها پرداخت اجاره ها شکل میگیرد – میتواند به عنوان خواستگاری رویداد محور توصیف شود. سورا متوجه شدکه زوجهایی که چنین مشارکتهایی دارند، درگیری بیشتری و عدم اطمینان بیشتری در مورد رابطه را گزارش میکنند. در حالی که هنوز خیلی زود است که بگوییم آیا زوجهای رویداد محور در مطالعه سورا مشتاقتر هستند که رابطه را تمام کنندیا نه؟ اما او گمان میکند که چنین خواهند بود.
مدت زمان خواستگاری و تاثیر آن بر ازدواج
در مطالعه هاستون، زوجهای خوشبخت بهطور متوسط 25 ماه با هم قرار گذاشتند. در رابطههایی که دوام نیاوردند، همبستگیهای جالبی بین مدت زمانی که خواستگار هستند و طول مدت ازدواج وجود داشت. زوجهایی که بین بازه دو تا هفت سال ازدواج، از هم جدا شدند که هاستون آن (رابطه هارا اتمام زودرس)(early exiters) مینامد، تمایل داشتند که به طور انحصاری بایکدیگر ملاقات نکنند و تا حدود سه سال بعد ازدواج کردند. آنها همچنین صبر کوتاهی برای رابطهای دوباره کردند در واقع برای بسیاری، بزرگترین تلاش برای احیای یک رابطهی عاشقانهی غیرقابل پیش -بینی،عمل ازدواج است.
خواستگاریهای بسیار عاشقانه تضمینی برای زندگی شاد و خوب نیست، بلکه ممکن است باعث ایجاد یک راه طولانی تر برای طلاق همراه باشد. بسیاری از ازدواجهایی که در آنها زوجین به سرعت عاشق شدند و به شدت به یکدیگر علاقه داشتند، تا مرز هفت سال باقی ماندند. این زوجها به طور متوسط 18 ماه با هم قرار داشتند و نیمی از آن زمان نامزد بودند. به ویژه مردان، گزارش کردند که به شدت به شریک زندگی خود علاقه داشتند. هاستون حدس میزند که چنین سعادت زودهنگامی که باعث میشود ازدواج بدتر میشود، افراد را برای مدت طولانیتری از آن دور نگه دارند.
و در حالی که به مرور زمان عاشق شدن باعث شد تا تازه ازدواج کردهها کمتر به وجد بیایند، هاستون دریافت که پس از دو سال ازدواج، کسانی که به مرور زمان عاشق شده بودند نسبت به کسانی که عشق در نگاه اول را گزارش کرده بودند به یک اندازه خوشحال هستند.
تحقیقات هاستون با نظریه رایج «پریشانی اضطراری» در ازدواج در تضاد است: این ایده که (زوج ها به مرور زمان مشکلاتی که داشتند پدیدار میشود وباعث بهم خوردن یک رابطه میشوند و اینکه سابقه یک زوج مبنایی برای قضاوت نیست). هاستون میگوید در واقع، مشکلات پیش از ازدواج را میتوان به ویروسی تشبیه کرد که «در ازدواج ظاهر میشود و مخالف آن مدت زمانی هست که طول میکشد که نظریه پریشانی اضطراری میگوید هست و عقیده دارد مشکلات درجا پیوند شرکا را از بین میبرد و رابطه را آسیبپذیر میکند.»
ترجمه : محمد مهدی پورقربانی