ناسازگاری در روانشناسی تکاملی

  1. صفحه اصلی
  2. >>
  3. اجتماعی
  4. >>
  5. ناسازگاری در روانشناسی تکاملی

چطور پی می‎بریم رفتاری زمانی سودمند بوده است اما دیگر چنین نیست؟
نویسنده: نِیتِن اچ لنتس
ناسازگاری پدیده‎ای جالب توجه است. نظریه‎ ناسازگاری در روان‎شناسی تکاملی این دیدگاه را اتخاذ می‎کند که برخی رفتارهای انسان پیامد جبری گزینشی هستند که معمولاً بخاطر تغییرات در محیط فیزیکی و اجتماعی دیگر کارگر نیست و موجب رفتارهایی می‎شود که دیگر برای سازگاری سودمند نیست.
روان ما، یعنی نحوه‎ای که مغز ما به دنیایی که در آن زندگی می‎کنیم معنا می‎دهد، آن گونه که تمام دروندادهایی که ما را بمباران می‎کنند تجزیه و تحلیل می‎کند و نحوه‏ای که برنامه‏ها را زمانی که تصمیم‎گیری می‎کنیم عملیاتی می‎کند، به آرامی طی میلیون‎ها سال شکل گرفته است. به همین خاطر است که ما واجد انگیزش‎ها و هیجاناتی هستیم که با حیوانات بسیار مشابه است.
در حالی که غرایز، انگیزه‎ها و هیجانات زیربنایی ممکن است ریشه‎دار و منوط به انتخابی متمادی باشند، دشوار است که رفتارهای انسان را به معنی واقعی کلمه وابسته به تکامل بدانیم. این تا حدودی برای سایر پستانداران اجتماعی صدق می‎کند، اما در انسان‏ها تکامل فرهنگی به حدی و با چنان قدمتی بر تکامل زیستی غلبه یافته است که ردپای انتخاب طبیعی به شدت تیره و تار گشته. تبیین‎های تکاملی رفتار انسان عمیقاً آغشته به ابهام هستند.
در 50000 سال گذشته، و به ویژه در 15000 سال اخیر، محیط تقریباً به طور کلی و به طرزی چشمگیر تغییر کرده است. به این فکر کنید که زندگی روزمره ما چقدر با نیاکان‎مان در صدها سال پیش متفاوت است. حال تصور کنید زندگی آنها‎ با نیاکان هزاران سال پیش‎مان چقدر متفاوت بوده. با ده‎ها هزار سال پیش، قبل از ابداع کشاورزی و پدیدآیی آبادی‎ها چطور؟
در حالی که این مدتی طولانی در تاریخ بشر محسوب می‏شود، برای تاریخچه‏ تکاملی تنها یک چشم بر هم زدن است‏. تکامل ژنتیکی بسیار اندکی در این زمان اندک صورت گرفته است. حال ما زندگی مدرن‎مان را در اکثر موارد با مغزها و بدن‎هایی هدایت می‎کنیم که برای هستی‎ای کاملاً متفاوت شکل گرفته‎اند. در این شرایط باید چشم انتظار ناسازگاری بود.
به ناسازگاری در بدن‎هایمان اغلب به مثابه “عدم تناسب تکاملی ” اشاره می‎شود و درباره‎ این پدیده اکتشافات و نوشته‏های بسیاری صورت گرفته است. اما روان‎شناسی تکاملی پدیده‏ای سراسر متفاوت است. تشخیص ناسازگاری در بدن دشوار است اما تشریح آن در ذهن و رفتارهایمان بسیار دشوارتر است. در واقع عدم تجانس رفتاری چشمگیر بین انسان و خویشاوندان موجودش بسیاری از تحلیل‎های تبارزایشی در روان‎شناسی تکاملی انسان را به سرنوشت نامطلوبی محکوم کرده است.
اما علم هیچ‎گاه از مطالعه چیزی، فقط به این خاطر که دشوار است دلسرد نشده است. روان‎شناسی تکاملی شاخه‏ای از روان‏شناسی است که مملو از چالش‎ها و مناقشه‎ها است اما اکثر شاخه‎ها چنین‎اند. اگر پاسخ‎های علمی ساده و مشهود بودند ما از پیش آن‎ها را می‎دانستیم. علم همواره نیازمند ابداع روش‎هایی خلاقانه به منظور حل و فصل مسائل دشوار است، تمام اکتشافات علمی قابل ابطال‏اند و هیچ‎کس در علم حرف آخر را نمی‎زند.
به ناسازگاری در روان‎شناسی تکاملی بازگردیم. من در تحلیل‎هایم در اثری در دست چاپ که در نگاشتن آن همکاری داشته‎ام (دایره معارف علوم روان‎شناختی تکاملی ) سه رفتار ناسازگارانه ممکن را مطرح کرده‏ام: خودکشی، قتل ناموسی و به فرزندی گرفتن. اگر بکوشیم رفتارها را به مثابه سازگاری‎هایی بی‎آلایش بفهمیم (که به هر روی نباید چنین کنیم)، هریک از این‎ها بازنمایان‎گر معمایی دشوار هستند. با کاوش در کردارشناسی این رفتارها، احتمالاً فهم بهتری از آنها خواهیم داشت.
امید آن می‏رود که تحلیل رفتار انسان راه‏حل‎هایی را آشکار ‏کند که نوع بشر به مدد فهمی که حاصل می‎شود از آن بهره ببرد. شناخت ماشه‎چکان‎هایی که در روان‏مان ما را به سوی اعمال و الگوهای رفتاری خاصی سوق می‎دهند، می‏تواند در تضعیف و تقویت آن ماشه‎چکان‎ها بی‎نهایت ثمربخش باشد. غرایز تکاملی پایدار و ریشه دوانده‏ی ما بسیار مبهم‎اند و تنها به عنوان رفتارهایی در بافتار محیطی که قویاً آن‎ها را شکل می‏دهد مجسم می‎شوند.
جوامع “اهرم‎های” بسیاری دارند که می‎تواند بر چگونگی رفتار ما اثرگذار باشد. کل نظام قضایی بر این اساس بنا شده‎است، اما کاربرد آن از جرم و تنبیه فراتر رفته و شادکامی، سلامت روانی، خانواده و پرورش استعدادهای منحصر به فردمان را نیز در بر گرفته است.

تکالیف تحولی بزرگسالی
آیا خشمتان پوششی برای شرم است؟
مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید