در نوجوانی گیر افتادن

در نوجوانی گیر افتادن به نوجوانتان کمک کنید مانند یک فرد منحصر به فرد رفتار کند نویسنده: دکتر دیوید استک
تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
او مانند یک بزرگسال به نظر می رسد، مثل یک بزرگسال به نظر می رسد و گاهی اوقات مانند یک فرد بزرگسال لباس می پوشد. اما با نگاهی نزدیکتر شما کسی را می بینید که بیشتر شبیه یک نوجوان است تا یک بزرگسال جدی و کامل. پدیده رو به رشد جاده ای طولانی تا بزرگسالی با نام های مختلفی رایج شده است- شکست در اقدام کردن، سندروم پیتر پن، نسل بومرنگی- اما برای بسیاری از خانواده ها تبدیل به یک نگرانی بزرگ شده است.
اکثریت افراد جوان با انتقال به بزرگسالی درگیر نمی شوند و برای کسانی که درگیر می شوند غالبا دلایل قابل فهم- حتی سالمی- برای این مسئله وجود دارد. بعضی مشغول گرفتن فرصت های دیگری هستند- امتحان کردن شغل های مختلف و علایق رومانتیک مختلف برای اینکه ببینند کدام یک متناسب و درخورشان است، مسافرت، یا ایجاد مهارت های شغلی در کارآموزی های رایگان. برای این جوانان زندگی در خانه و به تاخیر انداختن حل و فصل نوجوانی معنا دارد.
رکود اقتصادی جوانان را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. بین سال های 2007 و 2010، تعداد کودکان بزرگسالی که با مادر و پدرشان زندگی می کنند، از 1.2 میلیون به 15.8 میلیون افزایش یافته است. کسانی که به کالج می روند غالبا بازپرداخت وام، هزینه های زندگی، رقابت شدید برای مشاغل در سطح ابتدایی و نرخ بیکاری شان تقریبا دو برابر میانگین ملی است. آنها تنبل نیستند، در بیشتر موارد آنها نمی خواهند به والدینشان وابسته باشند؛ آنها فقط در حال تلاش برای قرار دادن قطعات در کنار هم هستند.
این هم چنین به معنای توهین و بهانه های شخصی نسبت به والدین نیست. امروزه همه چیز دیرتر به وقوع می پیوندد. با ثبت نام بی رویه در کالج ها و اما فرصت های شغلی کمتر، افراد جوان دیرتر به محیط کار وارد می شوند. هم چنین آنها از شغلی به شغل دیگر می پرند تا زمانی که شغلی متناسب با خودشان را بیایند، و قبل از رسیدن به 30 سالگی تقریبا 7 بار کارشان را تغییر می دهند. میانگین سنی برای ازدواج کردن دختران به 26 سال و برای پسران به 28 سل رسیده که حدود 5 سال نسبت به میانگین سنی در پنجاه سال گذشته افزایش داشته است.
آهسته و پیوسته یا تخته گاز رفتن به سوی هیچ؟
در مقابل این گروه از افرادی که آهسته و اما مطمئن به بزرگسالی می رسند یک زیرگروه کوچک از افراد جوان وجود دارد که برایشان زندگی در خانه انتخابی برای ساختن یک سکوی پرتاب نیست، بلکه شکستی واقعی در پیشرفت است. این نوجوانان سرگشته و هراسان ممکن است تا 20 سالگی و حتی 30 سالگی و فراتر از آن بیکار، وابسته و تنها بمانند. سوءمصرف مواد شایع است که اضطراب، افسردگی و اعتماد به نفس پایین شان را تقویت می کند و فقدان انگیزه شان را شدت می بخشد.
پشت این نوع شکست در گذر از نوجوانی به بزرگسالی چیست؟ ممکن است که این کودکان در نتیجه ی شنیده های قبلی شان در این زمینه که می توانند هر چه را که بخواهند داشته باشند در راه اندازی شکست بخورند. و یا شاید والدین هلی کوپتری شان به منزله ی سپری در مقابل پیامدهای تصمیمات شان عمل می کنند و آگاهانه یا ناآگاهانه کودکانشان را به ماندن زیر بال حمایت شان حتی تا بزرگسالی تشویق می کنند.
اما عوامل بسیار دیگری نیز می تواند درگیر باشد. برای مثال بعضی از این افراد جوان ممکن است ترومایی را تجربه کرده باشند که رشد عاطفی شان را مختل کرده باشد. دیگران ممکن است درگیر اعتیاد و اختلالات سلامت روان زیربنایی باشند.
سوءمصرف مواد بین سنین 18 تا 25 سالگی به اوج خود می رسد و اختلالات سلامت روانی چون اختلال دوقطبی، اختلالات اضطرابی و اختلالات خوردن عموما در طول اواخر نوجوانی یا اوایل دهه بیست نمود می یابند.
والدین می توانند چه کمکی کنند
مهم نیست که بزرگسال جوانتان چقدر از مسیر دور شده است، گام هایی وجود دارد که شما به منظور کمک به پیدا کردن راه می توانید برایشان بردارید: موقعیت را ارزیابی کنید.
اگر بالغ جوانتان در مسیر استقلال است، هر چند مسیر طولانی باشد، اندکی همدلی ممکن است نیاز باشد. بدهی کالج، بازار کار شلوغ، یک اقتصاد درگیر مبارزه – همه دلایل معتبری برای به تاخیر افتادن جدول زمانی استقلال و بزرگسالی نسبت به گذشته است. وقتی که می توانید، تشویق و حمایت کنید در عین اینکه با فراهم کردن فرصت های فراوانی برای یادگیری از اشتباهات شان، حمایت را متعادل کنید.
فعال کردن را متوقف کنید.
اگر بالغ جوانتان آرام به سمت استقلال حرکت نمی کند، به ویژه در صورتی که به دلیل سوءمصرف مواد از مسیر خارج شده، زمان این رسیده که برنامه خودتان را فعال کنید. امتناع از تهیه کردن تمام امکانات نقطه شروع خوبی است. عشق بی قید و شرط یک باید است، اما قرض دادن پول، بهنه آوردن برای اشتباهات آنها و جست و جوی راه های دیگر زمانی که اشتباه می کنند- دیگر جواب نمی دهند. تنها زمانی که نوجوانان بهای تصمیم شان را بپردازند و پیامدهای آن را تجربه کنند، شروع به گرفتن تصمیمات بهتر می کنند.
حد و مرزهایی را تعیین کنید.
اگر شرایط زندگی تان برای شما و بزرگسال جوانتان رضایت بخش است ادامه دادن حمات یک بالغ جوان به ویژه در شرایط اقتصادی سخت اصلا کار اشتباهی نیست. اما اگر شرایط مورد توافق دو طرف تان نیست، نیاز است که حد و مرزهایی کشیده شود. آیا بالغ جوانتان می تواند بدون پرداخت هیچ صورت حسابی تا زمانی که قدمی به سوی استقلال بردارد و به محدودیت های شما احترام بگذارذ، در خانه زندگی کند؟ آیا شما هزینه ماشین، موبایل، بیمه یا الزامات غیراضطراری دیگر او را میپردازید؟ اگر بالغ جوانتان در حال سوء مصرف الکل یا مواد است ممکن است تصمیم بگیرید که آنها فقط در صورت توافق برای درمان و گرفتن کمک می توانند در خانه بمانند.
قراردادی دو طرفه- توافقی میان بزرگسالان- که حد و مرزها را مورد تاکید قرار دهد را در نظر بگیرید. حتی زمانی که نگرانی های طبیعی وجود دارد – آیا آنها در امنیت هستند، آیا هرگز خودشان به تنهایی موفق خواهند شد – بدون رها کردن و حل مشکلات برای آنها، به مرزهای خود پایبند بمانید. این حد و مرزها به نوجوانتان کمک می کند تا ضمن حرکت در مسیر استقلال نزدیک شما بماند.
کمک بگیرید. تقریبا هفت میلیون بزرگسال جوان بین 18 تا 25 ساله به درمان سوء مصرف مواد نیاز دارند، اما تنها 5 درصد آنها کمک می گیرند. در عین اینکه نمیتوانید تمامی مشکلات بالغ جوانتان را حل کنید، می توانید از حمایت، مداخله و مراجعه به منابع مناسبی چون برنامه درمان اعتیاد یا گروه حمایتی کمک-به-خود استفاده کنید. شما همچنین می توانید پویایی خانواده را با در اختیار داشتن سیستم پشتیبانی خودتان بهبود بخشید که ممکن است شامل یک درمانگر یا سایر گروه های حمایتی باشد. پیشرفت را تشویق کنید.
مسیر بالغ جوان شما ممکن است یک خط مستقیم به سوی بزرگسالی نباشد. با اهداف کوچکی مانند خرید مواد غذایی خود، داوطلب شدن یا گرفتن شغل نیمه وقت شروع کنید. به آنها در حفظ یک برنامه سالم با خوردن وعده های غذایی مغذی، رعایت بهداشت و تمرین ورزشی هر روزه کمک کنید. به این ترتیب، آنها در موقعیتی قرار می گیرند تا از فرصت های جدید در صورت پیش آمدن استفاده کنند.
در جوانی فرصتهای آینده فراوانند، همچنان که فشار برای موفقیت زیاد است. تصمیماتی که در این زمان گرفته می شود، می تواند بقیه زندگی را تحت تاثیر قرار دهد. متاسفانه برای برخی، بسیاری از بخش های محرک – آموزش، حرفه، روابط، استقلال مالی – با یکدیگر یکپارچه نیستند. حتی بدتر از آن، این مرحله را می توان با استفاده از مواد مخدر و بیماری های روانی خراب کرد. گاهی اوقات کار ما به عنوان پدر و مادر، روشن کردن مسیر آنهاست؛ موقع دیگر به آنها اجازه پرواز بدهید. دانستن تفاوت ها یکی از امتحان های والد شدن است.
منبع: https://blogs.psychcentral.com/addiction-recovery/2014/06/stuck-in-adolescence-helping-your-young-adult-act-like-one/

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

keyboard_arrow_up