خشم سرکوب‌ شده

سرکوب خشم برای انکار بخشی از وجودمان …!زمانی‌که خشم خود را سرکوب می‌کنیم، بخشی از وجود خود را انکار می‌کنیم. ما بدون پذیرش کامل احساساتمان، از جمله خشم، لنزی را که از طریق آن جهان خود را می‌بینیم، تحریف می‌کنیم و از طریق آن ادراک تحریف‌شده به آن واکنش نشان می‌دهیم. زمانی‌که درگیر سرکوب خشم می‌شویم، از درد عاطفی‌ای که به آن دامن می‌زند نیز فرار می‌کنیم. به این ترتیب، سرکوب تنها یکی از اشکال اجتناب عاطفی است که ممکن است مانع از سرمایه‌گذاری عاطفی در زندگی ما و اطرافیانمان شود. پس جای تعجب نیست که سرکوب خشم می‌تواند به شکل افسردگی، اضطراب و بیماری‌های جسمانی‌سازی‌شده یا روان‌تنی مانند سردردها و دل‌دردهای عصبی خود را نشان دهد.

برای بسیاری از افراد، خشم احساسی ممنوعه است که باید سرکوب، پنهان و یا به سرعت خنثی شود. با این حال، برخلاف تصور رایج مردم، خشم احساسی طبیعی است و دارای کارکردی برای ماست. به دلایل بسیار زیادی از کودکی گرفته تا شرایط اجتماعی، بسیاری از افراد خشم را به عنوان احساسی “بد” یا “غیراخلاقی” می‌دانند و به‌طور ناهشیاری آن را در درون خود سرکوب می‌کنند. با این حال، آنچه سرکوب‌ شده است، لزوماً ناپدید نمی‌شود. معمولا از بچگی به ما یاد داده می‌شود که احساسات خودمان را پنهان کنیم یا حتی کم و بیش توی دوران کودکی موقع ابراز خشم تنبیه شدیم و کم کم یاد گرفتیم که آن را سرکوب کنیم. این رفتارها و این طرز فکر را خیلی‌ از ماها با خودمان به بزرگسالی هم می‌بریم و به هیچ عنوان آن را بروز نمی‌دهیم.

افرادی که خشم را فرو می‌خورند و آن را درونی می‌کنند و آن را در مسیر مناسب و درست خود مثل قاطعیت، مرزگذاری و صراحت کلام آزاد نمی‌کنند، می‌توانند دچار مشکلات زیادی شوند، آنها بیشتر اوقات خود را سرزنش می‌کنند، مقصر تمام اعمال و مسائل را خودشان می‌بینند و همة بدی‌ها را به خود نسبت می‌دهند.

چیزی که مهم است این می‌باشد که افراد خودشان انتخاب نمی‌کنند که خشم را سرکوب کنند، درواقع خلق و خوی فطری و ذاتی آنها در کنار تجارب کودکی و شرایط اجتماعی و از همه مهم‌تر فرهنگی در ایجاد چنین فرآیندی نقش دارند. چون ما در فرهنگی بزرگ شدیم و زندگی می‌کنیم که بچه‌ها باید “دختر خوب” و “پسر خوب” باشند. خیلی از اوقات همیشه از ما خواسته شده که از دیگران تبعیت کنیم و هروقت می‌خواستیم خشم خود را ابراز کنیم خاموش می‌شدیم.

در اینجا باید این نکته مهم را اشاره کنیم که توجه داشته باشید خشم با پرخاش‌کردن، خشونت کلامی و فیزیکی-بدنی و غیظ تفاوت دارد. به عبارتی خشم را می‌توان یک هیجانی در نظر بگیریم که در مواجهه با هر ناکامی، یأس، نامرادی پدیدار می‌شود و انرژی لازم را برای دفاع از خود تأمین می‌کند.

دکتر یولاندا رینتریا[1] عنوان کردند که بدن ما طوری طراحی شده است که باید حتما ابراز احساسات کنیم تا احساسات ما به شکلی درست تخلیه شود. بدن ما تحمل سرکوب و نگه داشتن احساسات، درون خودش را ندارد اما اغلب این کار را انجام می‌دهند. زمانی‌که اجازه نداشته باشیم احساساتمان را بیان کنیم بدن ما یاد می‌گیرد آنها را مخفی کند و یا به شکل‌های دیگری ابراز کند که مهم‌ترین آنها دردهای روان‌تنی است یعنی شما سردرد یا کمر درد و معده درد را حس می‌کنید.

خودآگاهی به تجربه درونی خشم، مرحله‌ای بسیار مهم در ابراز سودمند آن است و می‌تواند به ما کمک کند تا این هیجان را مدیریت کنیم و ابزار مناسب برای ابراز آن را در خود بیابیم.

خشم به ما کمک می‌کند تا بر موقعیت‌ها تسلط پیدا کنیم و اجازة این را ندهیم تا حد و مرزهای ما پایمال شود. به‌نوعی خشم به ما کمک می‌کند تا این مسئله را درک کنیم که واقعا چه چیزی برای ما مهم است و اهمیت دارد و بدین ترتیب ارزش‌های زندگی خود را به رسمیت بشناسیم.

اما نکته مهم اینجا است که با وجود این تفاسیر باید موقع بروز خشم سوالاتی را برای خودمان طرح کنیم، سوالاتی از این قبیل که این خشمی که در حال حاضر برایمان ظاهر شده به چه دلیل در این موقعیت رخ داده؟ آیا به این دلیل است که فردی احساس ارزشمندی‌ ما را زیر سوال برده؟، آیا این احساس آسیب ناشی از تجارب قبلی‌ ما در ارتباط با آدم‌های گذشته است و به موقعیت الان ما ارتباطی ندارد؟، آیا  احساس کردیم طرد شده‌ایم درحالیکه در اصل چنین مسئله‌ای رخ نداده.

پرداختن به سرکوب خشم چالشی است که نیازمند پرورش احساس امنیت بیشتر در خشم است، که تا حدی، با افزایش آگاهی از ترس‌های مرتبط با خشم و اینکه چگونه سرکوب ما از تلاش برای محافظت از ما در برابر آسیب ناشی می‌شود، شروع می‌شود. مقابله با این چالش مستلزم شناسایی عوامل رشدی است که از سرکوب ما حمایت می‌کنند و اینکه چگونه بتوانیم از آنها عبور کنیم و همچنین مستلزم یادگیری مهارت‌های ارتباطی است که نشان‌دهنده توجه دلسوزانه به نیازهای ما است که به روشی دلسوزانه با دیگران بیان می‌شود.

تعداد کمی از ما در خانواده‌هایی بزرگ شده‌ایم که این مهارت‌ها را ارائه می‌دهند. اما خوشبختانه، مهم است که به یاد داشته باشیم که می‌توانیم این مهارت‌ها را یاد بگیریم و از طریق اعتراف و احترام به خشم خود به شیوه‌ای سازنده، در زندگی روزمره خود مستقرتر و توانمندتر شویم.

لطفا این را درک کنید و بدانید که سرد و یخ بودن یا بی‌تفاوتی و سرکوب خشم نشانة قوی‌ بودن نیست، انسان باید عواطف و احساسات خودش را به صورت مناسب تجربه کند.

ما به‌گونه‌ای تکامل یافتیم که چه بخواهیم چه نخواهیم دیگران برایمان مهم هستند و رابطه و ارتباط با دیگران برای ما التیام‌بخش است؛ گاهی اوقات به تنهایی نمی‌توانیم لحظات سخت زندگی را پشت سر بگذاریم و باید ابرازش کنیم. پس این را بدانید که ابراز خشم به‌شیوه درست، اصلا و ابداً هیچ چیز بد یا به معنای ضعیف بودن نیست.

منابع:

Cristiano, S. (2020). Suppressed anger and response to facial expressions of emotion. Dissertation Abstracts International: Section B: The Sciences and Engineering, 81(5-B).

Golden, B. (June 28, 2020). Suppressed Anger Doesn’t Just Go Away. Taken from the link: https://www.psychologytoday.com/intl/blog/overcoming-destructive anger/202006/suppressed-anger-doesnt-just-go-away/.

Gupta, S. (November 1, 2022). How to Become More Emotionally Mature. Taken from the link: https://www.oneheartcounselingcenter.com/emotional-maturity-vs-emotional-immaturity/.

[1] Renteria, Y.

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

keyboard_arrow_up