دروغگفتن به درمانگری که هدفش کمک به ماست، احتمالا نتیجه خوبی به دنبال نخواهد داشت. بااینحال، آدمها بنا بر برخی دلایل عینی و روانشناختی، به درمانگرشان دروغ میگویند.برای همه ما پیش آمده است که دروغ گفته باشیم! این چیز عجیبی نیست اما گاهیاوقات دروغگفتن مایه شگفتی است. یکی از این موقعیتها جلسه مشاوره با رواندرمانگر است. چرا زمانی که قرار است از زوایای پنهان خودمان صحبت کنیم تا به نتیجهای مثبت برسیم، دروغ میگوییم؟ با ما همراه باشید تا از دلایل دروغگفتن به تراپیست یا روانشناس برایتان بگوییم.
علت دروغ گفتن به درمانگر
عدم صداقت در درمان به دلایل زیادی در زندگی روزمره اتفاق میافتد: برای محافظت از خود یا کسی که دوستش دارید، اجتناب از خجالت یا انتقاد، یا به جای گذاشتن یک اثر خوب.
- از عادات، احساسات، خیالپردازیها، روابط یا رفتارهای جنسی خود خجالت میکشید
- نمیخواهید درمانگر شما در مورد مصرف مواد شما بداند و نگران باشید که درمانگر مصرف مواد شما را گزارش کند یا شما را وادار کند به بازتوانی بروید
- احساس عدم اطمینان میکنید که میتوانید در مورد تجربیات خود از ضربه یا سوء استفاده به آنها اعتماد کنید
- نگران باشید که به اشتراک گذاشتن افکار خودکشی باعث شود درمانگر شما را به “ارتکاب” بکشد یا مجبور کند به بیمارستان بروید.
- بخواهید آنها شما را دوست داشته باشند و شما را به عنوان یک فرد خوب بپذیرند. جلبنظر و خشنودکردن دیگران، یکی دیگر از دلایل محکم دروغگفتن، حتی به درمانگر است.
- ممکن است در هنگام باز کردن جزئیات صمیمی (و اغلب عمیقاً ناراحت کننده) در مورد زندگی شخصی خود احساس اضطراب یا استرس کنید. پس دروغ گفتن سپری برای آسیبپذیریهای شما میشود.
- اغلب برای جلوگیری از عواقب احتمالی در درمان دروغ می گویند.
- نگرانیهایی در مورد مجبور شدن به مصرف داروهایی که نمیخواهید دارید
اما واقعیت امر این است که:
ممکن است بدانید که در بیشتر موارد، درمانگر نمیتواند شما را وادار به انجام کاری کند. آنها ممکن است شما را به روانپزشکی ارجاع دهند که دارو را توصیه میکند، اما شما معمولاً این گزینه را دارید که رد کنید.
آنها بستری شدن در بیمارستان را برای خودآزاری غیرخودکشی یا افکار خودکشی توصیه نمیکنند، زمانی که شما هیچ برنامهای برای عمل به این افکار ندارید.
رازداری درمانگر از چیزهایی که در درمان به اشتراک میگذارید محافظت میکند. بنابراین، مگر اینکه مصرف مواد شما شخص دیگری (مانند فرزندان شما) را در معرض خطر قرار دهد، آنها این اطلاعات را خصوصی نگه میدارند.
نکاتی که به شما کمک کند تا به شکلی سازنده پیش بروید
اعتراف به دروغ
ممکن است کمی ترسناک به نظر برسد، اما عاقلانه است که به درمانگر خود بگویید که همه چیز را مخفی نگه داشتهاید.
سعی کنید نگران عصبانی شدن آنها نباشید. منظور از درمان این نیست، و به احتمال زیاد آنها از افشای شما به عنوان فرصتی برای کاوش در دلایل دروغگویی شما استفاده کنند.
این دانش میتواند به درمانگر شما کمک کند تا برای یافتن راه حل های مفید با شما همکاری کند.
وقتی مسیر برایتان سخت میگذرد به آنها اطلاع دهید
اکثر مردم درمان را حداقل کمی چالش برانگیز میدانند. به هر حال، این شامل افشای آسیبپذیریها و ترسهای شماست.
اگر نمیخواهید درمانگرتان بفهمد چقدر در حال مبارزه هستید، ممکن است وسوسه شوید که دروغ بگویید. اما به یاد داشته باشید، یک تصویر دقیقتر از آنچه تجربه میکنید میتواند به آنها کمک کند بهتر از شما حمایت کنند.
در عوض، چیزی مانند این را امتحان کنید:
“در حال حاضر احساس خیلی بدی دارم، اما میخواهم امروز در مورد X صحبت کنم.”
“من هنوز آمادگی ندارم در مورد آن صحبت کنم. شاید هفته بعد؟”
«هفته گذشته سخت بود. آیا میتوانیم درباره استراتژیهای مقابلهای جدید صحبت کنیم؟»
درمانگر شما ممکن است پیشنهاد کند به جای اینکه به خود موضوع بپردازید، بررسی کنید که چرا با یک موضوع خاص مشکل دارید. این ممکن است بینش عمیق تری در مورد پریشانی شما به ارمغان بیاورد و شما را آماده کند تا بعداً با آن مقابله کنید.
به خاطر داشته باشید که آنها برای قضاوت شما نیستند
کار درمانگر شما (کسی که برایش پول می دهید) کمک به شما در گذر از چالشهایی است که تجربه میکنید. زمانیکه شما نسبت به این مشکلات صادق نیستید (یا کاملاً نادرست هستید) برای ارائه این پشتیبانی کار بسیار سختتری خواهند داشت.
شما نمیخواهید آنها فکر کنند شما والدین بدی هستید. اما به یاد داشته باشید، آنها نیز مانند شما انسان هستند. آنها احتمالاً در یک زمان، با شریک زندگی، فرزندانشان یا یکی دیگر از عزیزانشان عصبانی شدهاند.
تسلیم نشو
مهم نیست که چقدر از چیزی که به نظر عدم پیشرفت به نظر میرسد ناامید هستید، یادآوری آنچه میخواهید از درمان به دست آورید میتواند به شما کمک کند تا دوباره به آن پایبند باشید.
اگر به نظر میرسد که درمان مؤثر نیست، ممکن است به درمانگر خود بگویید به دروغ بگویید: “الان احساس خیلی بهتری دارم و به جلسات بیشتری نیاز ندارم، متشکرم!” این شما را تقریباً به همان جایی که از آن شروع کردید باز میگرداند.
در عوض توضیح دهید که فکر نمیکنید رویکرد فعلی آنها کمک زیادی به شما میکند، میتوانید برای کشف گزینههای مؤثرتر با یکدیگر همکاری کنید.
بدانید چه زمانی زمان حرکت فرا رسیده است
پیشرفت در درمان بدون یک رابطه درمانی خوب دشوار است و اعتماد جزء کلیدی این رابطه است.
اگر نمیتوانید خود را مجبور کنید که با درمانگر خود صحبت کنید، ممکن است با او احساس امنیت یا راحتی نداشته باشید.
شاید متوجه تغییرات ظریفی در لحن یا زبان بدن شده باشید که حاکی از قضاوت یا انتقاد است. یا شاید اندکی به شما یاد کسی میاندازند که دوست ندارید یا به او اعتماد ندارید.
صحبت کردن درباره این نگرانی ها با درمانگر میتواند کمککننده باشد، اما همیشه خوب است که یک درمانگر جدید را در نظر بگیرید.
اگر نتوانید تجربیات خود را صادقانه به اشتراک بگذارید، از درمان سود زیادی نخواهید برد.
درمانگر مناسب برای شما شخصی است که بتوانید صادقانه و آشکار با او ارتباط برقرار کنید.
در آخر
اکثر مردم در یک مقطع زمانی در درمان دروغ میگویند، اما گمراه کردن درمانگر فقط در نهایت به شما آسیب میرساند. از سوی دیگر، تسلط بر دروغهای خود میتواند فرصتی برای پیشرفت واقعی ایجاد کند.
درمانگر شما زمانی میتواند بهتر از شما حمایت کند که درک کاملتری از چالشهای پیش روی شما داشته باشد – و این حمایت را با شفقت و نه قضاوت ارائه میکند.
نیلوفر علیبیگی
منبع:
Greene, N. (June 17, 2021). I Lied to My Therapist. Now What?. Taken from the link: https://psychcentral.com/pro/lying-in-therapy-when-why-and-what-to-do-about-it