ترس از پدر و مادر شدن

به طور فزاینده‌ای، بیشتر ما تأثیر عمیقی را که آسیب‌های روانی دوران کودکی و سوء استفاده والدین می‌تواند بر زندگی ما داشته باشد، درک می‌کنیم. مورد آزار قرار گرفتن یا نادیده گرفته شدن در کودکی می‌تواند منجر به مشکلات سلامت روان، PTSD، افسردگی، مسائل مربوط به روابط و دلبستگی، مسائل مربوط به اعتماد، اعتماد به نفس پایین، مشکل در مدیریت احساسات خود و غیره شود.

متأسفانه، والدین می‌توانند از احساس گناه، شرم یا سایر تکنیک‌های دستکاری عاطفی استفاده کنند. آنها ممکن است از کودک خود به عنوان عصای عاطفی استفاده کنند و توجه کامل آنها را بخواهند. آنها ممکن است با نادیده گرفتن، بی‌اعتبار کردن یا نادیده گرفتن احساسات فرزندشان از خط عبور کنند. آنها ممکن است یکی از فرزندان خود را بر دیگران ترجیح دهند و بذر درگیری و رنجش خانوادگی را تا آخر عمر بکارند. آنها ممکن است بر فرزندان خود فشار بیاورند تا زندگی‌ای را که همیشه می‌خواستند داشته باشند، ارزش‌های خود را تحمیل کنند و از طریق آنها به صورت نایب زندگی کنند. والدین می‌توانند کودکان بزرگسال خود را با نام بردن، مسخره کردن یا فریاد زدن بر سر آنها مورد آزار و اذیت کلامی قرار دهند. برخی از والدین ممکن است از فرزندان خود برای بالا رفتن از نردبان اجتماعی یا به دست آوردن حق لاف زدن استفاده کنند.

این امر حتی پس از بزرگ شدن کودک نیز صادق است. والدین ممکن است بیش از حد از نظر عاطفی یا مالی به فرزند بزرگسال خود وابسته شوند. اگر به هر دلیلی فرزندان بزرگسال خود را تهدید بدانند، والدینشان ممکن است آنها را مسخره یا تحقیر کنند.

ترسی وجود دارد که اغلب ناگفته می‌ماند و در سایه ذهن ما پنهان می‌شود. این ترس از این است که روزی مانند کسانی شویم که به ما آسیب رساندند -والدین خودمان-. ترس از شبیه شدن به پدر و مادر می‌تواند بار نامعلومی باشد که ما را از زندگی کامل باز می‌دارد. همیشه این شک وجود دارد، آن صدای کوچکی که به ما می‌گوید آنقدر خوب نیستیم که پدر و مادر باشیم، سمی هستیم، به افرادی که دوستشان داریم صدمه خواهیم زد.

ممکن است بیش از حد مراقب خودمان باشیم، تک تک حرکات خود را بررسی کنیم و نیت خود را زیر سوال ببریم. ما در بلاتکلیفی به سر می‌بریم. در پس ذهن خود، تعجب می‌کنیم که آیا محکوم به تکرار چرخه سوء استفاده و آسیب هستیم؟

مکانیسم های مقابله با ترس از شبیه شدن به والدین سمی‌

تسلیم، اجتناب و جبران بیش از حد:

تسلیم شدن شامل تسلیم شدن در برابر ترس و تسلیم شدن در برابر این ایده است که فرد محکوم به این است که درست شبیه والدینش شود.

اجتناب شامل فاصله گرفتن از هر موقعیتی است که ممکن است باعث ترس او از شبیه شدن به والدین شود. آنها ممکن است اشتیاق خود را برای ارتباطات و روابط انکار کنند و به خود بگویند که اصلاً آنها را نمی‌خواهند یا به آنها نیاز ندارند.

در همین حال، کسانی که بیش از حد جبران می‌کنند، مقدار قابل توجهی انرژی صرف می‌کنند تا اطمینان حاصل کنند که شبیه والدین خود نمی‌شوند. آنها ممکن است به هم وابسته شوند و ارزش خود را بر اساس میزان رضایت دیگران بسنجند. یا در تلاش برای تعیین حد و مرز با دیگران یا ابراز خشم هستند، زیرا آنقدر در تلاش هستند که «خوب» و مهربان به نظر برسند، برخلاف آنچه والدینشان بودند.

علیرغم این واقعیت که این راهبردهای مقابله‌ای ممکن است عمدی نباشند، اما در نهایت بی‌اثر هستند. اعتقاد به اینکه فرد مقدر است رفتار سمی والدین خود را تکرار کند، منجر به رکود می‌شود و مانع از پیشرفت به سمت اهداف شخصی در زندگی می‌شود. اجتناب می‌تواند منجر به بی‌حسی عاطفی و انزوا شود و این باور اساسی که فرد دوست‌داشتنی یا سمی است، بی‌توجه باقی می‌ماند. جبران بیش از حد منجر به فرسودگی می‌شود و فرد را از داشتن یک زندگی واقعی باز می‌دارد.

حقیقت این است که بسیار بعید است که فقط به دلیل داشتن یک گذشته آسیب‌زا، مانند والدین خود شوید. در واقع، بزرگ شدن در یک محیط عاطفی غفلت‌آمیز می‌تواند تأثیر معکوس بر فردی که طبیعتاً از نظر عاطفی حساس است، داشته باشد. آنها یک عمر را صرف جبران حلقه احساسی گمشده در خانواده می‌کنند. در نتیجه نسبت به تغییرات ظریف در احساسات و نیازهای دیگران حساس یا حتی بیش از حد هوشیار می‌شوند. آنها همچنین به احتمال زیاد عمیقاً نسبت به دیگرانی که خود نیز رنج می‌شکند، دلسوز می‌شوند، زیرا به خوبی می‌دانند که رنج کشیدن به تنهایی و کسی که نمی‌توان به او مراجعه کرد، چگونه است.

اما مسئله اینجاست که شما پدر و مادر خود نیستید.

برای رهایی از ترس شبیه شدن به والدین خود، ابتدا باید دردی را که تجربه کرده‌ایم، بپذیریم. رویارویی با حقیقت می‌تواند دشوار باشد، به خصوص اگر شامل اعتراف به این باشد که کسانی که قرار بود ما را دوست داشته باشند و از ما محافظت کنند، در واقع منبع درد ما بوده اند.

در حالیکه درست است افرادی که در خانواده‌ای بزرگ شده‌اند که الگوهای مثبتی ندارند، ممکن است الگوها و طرز فکر منفی را درونی کرده باشند، اما مهم است که بدانیم شما قرار نیست شبیه آنها شوید. این امکان وجود دارد که شما مقداری شرم بین نسلی را به ارث برده باشید، اما با شجاعت، زمان و بینش، می‌توانید خود را از پیروی از راه والدین خود باز دارید.

وقتی خود را درگیر الگوهای منفی می‌بینید، یک قدم به عقب بردارید و سعی کنید بفهمید که آنها از کجا می‌آیند، اما با خود بسیار ملایم، صبور و دلسوز باشید. این تقصیر شما نبود که آسیب دیدید، و هر زمان که ممکن بود، با همان مهربانی و همدلی که به یک دوست صمیمی ارائه می‌کنید، با خودتان صحبت کنید.

شما همچنین می‌توانید با پیدا کردن الگوهای نقش مثبت دیگر، یا آنچه به عنوان “والد معنوی” شناخته می‌شود، درمان پیدا کنید. به دنبال افرادی در زندگی خود باشید که ویژگی‌ها و رفتارهایی را که شما می‌خواهید پرورش دهید را تجسم می‌بخشند. این می‌تواند یک مربی، دوست یا حتی یک شخصیت خیالی باشد.

یادت باشه تو پدر و مادرت نیستی

شما فردی هستید که تجربیات، باورها و ارزش‌های خود را دارد. شما این قدرت را دارید که چرخه سوء استفاده و آسیب را بشکنید و آینده بهتری برای خود و خانواده خود بسازید.

سخن پایانی

ما باید در مورد این واقعیت صحبت کنیم که همه والدین نمی‌توانند محبت، مراقبت و احترامی را که نیاز دارند به فرزندانشان ارائه کنند. زمان آن فرا رسیده است که از تداوم افسانه خانواده کامل دست برداریم و شروع به اعتراف به درد و آسیبی کنیم که بسیاری از ما تجربه کرده‌ایم.

شما با گذشته یا آسیب‌های روحی خود تعریف نمی‌شوید و قدرت ایجاد میراث‌های جدید برای خود و دیگران را دارید.این فرآیند ممکن است آسان نباشد و ممکن است زمان ببرد، اما ارزشش را دارد.

 

نیلوفر علی‌بیگی

 

 

منبع:

Lo, I. (May 16, 2023). Overcoming the Fear of Becoming Your Parents. Taken from the link: https://www.psychologytoday.com/intl/blog/living-with-emotional-intensity/202305/overcoming-the-fear-of-becoming-your-parents

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

keyboard_arrow_up