اگر در ابتدا ندانید چگونه عشق را انتخاب کنید اشکالی ندارد. استراتژیهای سادهای وجود دارد که میتوانید فوراً از آنها استفاده کنید تا نشان دهید عشق یک انتخاب است – انتخاب شما.
1. یافتن راههایی برای نشان دادن قدردانی
دل هیرو میگوید: «قویترین نکته برای انتخاب فعالانه عشق این است که به قدردانی در یک رابطه نگاه کنید. او توصیه میکند از خود بپرسید: “عشق من چه کاری انجام داد که امروز به من کمک کرد؟”
حتی چیزهای کوچک، مانند درست کردن قهوه، مستحق یک «متشکرم» یا یک در آغوش گرفتن، بوسیدن یا عمل متقابل هستند. گاهی اوقات، فقط طرف مقابل را تأیید کنید و بگویید «تو را میبینم. متشکرم!” کافی است.
-
ابراز محبت
دل هیرو همچنین یافتن راههایی برای ابراز محبت را توصیه میکند. در آغوش گرفتن، بوسیدن و لمس کردن چیزهای واضحی هستند، اما برای همه آسان نیست. با این حال، محبت نباید فقط فیزیکی باشد. این را میتوان از طریق تفکر نیز نشان داد.
برای مثال، کنار گذاشتن پتوی مورد علاقه همسرتان در یک روز سرد، یا تمیز کردن ماشین او قبل از کار در زمستان، میتواند ابراز محبت باشد. شما تمام تلاش خود را میکنید تا برای شریک زندگی خود کاری نیک انجام دهید زیرا او را انتخاب میکنید.
-
نشان دادن قدردانی از شریک زندگی شما
دوست داشتن شخص، نه عمل، میتواند جنبه مهم عشق باشد. این بدان معنی است که شما شریک زندگی خود را برای آنچه هستند دوست دارید، نه آنچه را که برای شما انجام میدهد یا آنچه در لحظه به شما پیشنهاد میدهد.
شما میتوانید از طریق عمل ساده تعریف کردن یا تأیید مجدد چیزی که او را خاص میکند، قدردانی از شخصیت خود را نشان دهید. به عنوان مثال، اگر متوجه شدید که شخص مورد نظر، در یک کار، رفتار بسیار خوبی دارند، میتوانید به آنها بگویید.
-
مراقبت از خود
ارنشاو اشاره میکند که مراقبت از خود نیز راهی برای انتخاب فعالانه عشق است. مراقبت از خود میتواند نشان دهد که میخواهید بهترین نسخه خود برای خود و شریک زندگی خود باشید. درست غذا خوردن، ورزش و تمرکز بر سلامتی میتواند راههایی باشد که نشان میدهد مشتاقانه منتظر پیر شدن با هم هستید.
10 چیزی که میتواند عشق را از بین ببرد
از آنجا که عشق یک انتخاب است، انجام کارهایی که خلاف اصول عشق است ممکن است به رابطه شما آسیب برساند.
این اعمال و نگرشهای مخرب عشق ممکن است شامل مواردی باشد که جذابیت، ارتباط عمیق، اعتماد یا احترام را به چالش میکشد.
اینها نشانههایی هستند که نشان میدهد عشق انتخابی برای شما یا شریک زندگی شما نیست:
- نادیده گرفتن یا نادیده گرفتن نیازها و نگرانی های شریک زندگیتان
- ارتباط نداشتن
- رها کردن شریک زندگی خود از نظر عاطفی
- توقع تأیید حرف شما بی چون و چرا
- انتقادی و قضاوت کننده بودن
- عدم حفظ اسرار
- فاش کردن چیزهایی که شریک زندگی شما به شما محرمانه گفته است
- تحت فشار قرار دادن کسی برای تغییر روش خود برای رضایت ترجیحات شما
- تحقیر شریک زندگی خود در خلوت یا در مقابل دیگران
- ابراز محبت نکردن
ازدواجهای قرن بیستویکم آنطور که قبلاً بودند نیست
یک مطالعه جدید نشان میدهد که نهاد ازدواج تغییر کرده است که نشاندهنده پیشرفت تحصیلی، میزان درآمد و مشارکت زنان در نیروی کار است.
تعهد زنان به مشاغل باعث کاهش یا حذف تفاوتهای اقتصادی بین زن و مرد شده است. این امر کارکرد اصلی ازدواج را تغییر داده است به طوری که اکنون ازدواج وسیلهای برای فراهم کردن خانهای پایدار در درازمدت برای کودکان است.
شلی لوندبرگ، جمعیت شناس دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا، دکترا، و رابرت پولاک، اقتصاددان، دکترای دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، با استفاده از اقتصاد به عنوان ابزار اندازهگیری، حساسیتهای متغیر آمریکاییها را در مورد ازدواج بررسی کردند.
لوندبرگ و پولاک معتقدند که خانوادههایی با درآمد بالا و سطح تحصیلات بالا بیشترین انگیزه را برای حفظ روابط طولانی مدت دارند.
محققان استدلال میکنند که از اواسط قرن بیستم، ازدواج از نهادی مبتنی بر تخصص جنسیتی- مرد درآمد کسب میکند و زن برای مراقبت از کودکان در خانه میماند- به ابزاری برای حمایت از سرمایهگذاری فشرده روی کودکان تبدیل شده است.
لوندبرگ توضیح داد: «در یک اقتصاد تخصصی جنسیتی، که در آن مردان و زنان نقشهای مولد بسیار متفاوتی را ایفا میکنند، شما به تعهد طولانیمدت برای محافظت از طرف آسیبپذیر، که در این مورد زن است، نیاز دارید».
اما زمانی که پیشرفت تحصیلی زنان افزایش یافت و از مردان پیشی گرفت و زنان به مشاغل و مشاغل متعهدتر شدند، آن نوع نابرابری اقتصادی که از تقسیم کار در خانواده حمایت می کرد، از بین رفت.»
لوندبرگ معتقد است اگر این سناریو برای افراد در سراسر طیف اقتصادی صادق باشد، آمارها باید عقبنشینی گستردهای از ازدواج را نشان دهند. با این حال، شواهد چیز کاملا متفاوتی را نشان میدهد.
لوندبرگ گفت: «آنچه میبینیم پایبندی چشمگیر به الگوهای ازدواج سنتی در میان تحصیل کردهای دانشگاهی و کسانی که مدارک حرفهای بالاتری دارند، است.
“در حالی که نرخ ازدواج به طور مداوم در طول زمان کاهش یافته است، اما در میان افرادی که سطح تحصیلات آنها دبیرستان یا برخی از کالج است، بسیار کاهش یافته است.”
همچنین، فارغ التحصیلان دانشگاهی تمایل دارند قبل از تشکیل خانواده ازدواج کنند و زمانی که ازدواج میکنند، ازدواج آنها پایدارتر از زوجهایی است که تحصیلات کمتری دارند. این موضوع لوندبرگ و پولاک را متحیر کرد.
محققان این فرضیه را مطرح کردند که اکنون، در قرن بیستویکم، کارکرد اصلی ازدواج فراهم کردن یک خانه پایدار بلندمدت برای کودکان است که نشان میدهد سرمایهگذاری روی فرزندان به نیروی محرکه در حفظ نهاد ازدواج تبدیل شده است.
لوندبرگ خاطرنشان کرد که مادران در تمام سطوح اقتصادی اکنون زمان بیشتری را نسبت به 30 سال پیش با فرزندان خود میگذرانند.
لوندبرگ گفت: «از نظر زمان و پول، والدین تحصیلکرده و با درآمد بالاتر سرمایهگذاریهای خود را بر روی کودکان بسیار بیشتر از والدین با درآمد پایینتر افزایش دادهاند.
آنها دانش و منابع لازم را دارند و انتظار دارند به فرزندانشان کمک کنند تا از نظر اقتصادی موفق شوند، به گونهای که ممکن است برای والدین با سطوح بسیار پایینتر منابع دور از دسترس به نظر برسد.
به گفته لوندبرگ، زمین بازی مساوی نیست و تمرکز والدین کم درآمد بر حفظ امنیت و سلامت فرزندانشان است.
لوندبرگ گفت: «وقتی پروژه مشترک سرمایهگذاریهای شدید روی کودکان دور از دسترس به نظر میرسد، ممکن است ارزش تحمل معایب ازدواج را نداشته باشد.
اگر حق با ما باشد – و باید بگویم که این یک بحث گمانهزنی است- یک پیامد احتمالی این است که ممکن است بتوان سرمایهگذاری روی کودکان را در میان والدین کمدرآمد ترغیب کرد، با اختصاص منابع اجتماعی بیشتر به دوران اولیه کودکی، و والدین را قادر به دیدن لوندبرگ افزود: آینده روشنتر برای فرزندانشان.
این سرمایهگذاریهای اجتماعی میتواند به نوبه خود، تعهدات بلندمدت را در میان این والدین عملیتر و سودمندتر کند.»
یکی از جنبه های ازدواج که در طول سالها تغییر چندانی نکرده است این است که اکثر مردان و زنان در نهایت ازدواج میکنند.
لوندبرگ گفت: «اگر به کسری از افراد 50 ساله که تا به حال ازدواج کردهاند نگاه کنید، تفاوت بین گروههای آموزشی بسیاربسیار اندک است.
«آنچه واقعاً متمایز است، زمان ازدواج و نسبت بسیار بالای زنان دارای دیپلم دبیرستان یا برخی از دانشگاهها است که اولین فرزند خود را به تنهایی یا در یک رابطه مشترک به دنیا میآورند، که در بین افراد دارای مدرک دانشگاهی بسیار نادر است. یا بالاتر.
سروش غفاری
دانشجوی رشته روانشناسی (دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام)