درمان شناختی-رفتاری برای مدیریت سلامت روان و اختلالات مرتبط با استرس

درمان شناختی-رفتاری برای مدیریت سلامت روان و اختلالات مرتبط با استرس: پیشرفت‌های اخیر در تکنیک‌ها و فناوری‌ها

درمان شناختی رفتاری (CBT) به افراد کمک می‌کند تا رفتارهای اجتنابی و ایمنی جویانه‌ای را که از اصلاح خود باورهای معیوب جلوگیری می‌کند را حذف کنند، و در نتیجه مدیریت استرس را برای کاهش اختلالات مرتبط با استرس و افزایش سلامت روان تسهیل کند. بررسی حاضر اثربخشی CBT را در شرایط استرس‌زا در میان جمعیت‌های بالینی و عمومی ارزیابی کرد و پیشرفت‌های اخیر در تکنیک‌های مرتبط با CBT را شناسایی کرد. جست‌وجوی  برای مطالعات انجام‌شده در طول سال‌های 1987-2021، 345 مقاله مربوط به پزشکی زیست‌روانی-اجتماعی را شناسایی کرد. 154 (45%) مقاله مروری، شامل 14 مرور سیستمیک، و 53 (15%) کارآزمایی بالینی شامل 45 کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل‌شده بودند. نتایج چندین کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل‌شده نشان داد که CBT برای انواع مشکلات روانی (مانند اختلال اضطراب، اختلال حساسیت بیش از حد کمبود توجه، پرخوری عصبی، افسردگی، هیپوکندریازیس)، شرایط فیزیکی (مانند سندرم خستگی مزمن، فیبرومیالژیا، روده تحریک‌پذیر، سندرم، سرطان سینه.) موثر است. و مشکلات رفتاری (مانند رفتارهای ضد اجتماعی، سوء مصرف مواد، قمار، اضافه وزن، سیگار کشیدن) حداقل در کوتاه مدت؛ برای ارزیابی اثرات بلندمدت CBT به مشاهدات پیگیری بیشتری نیاز است. مشکلات روحی و جسمی را می توان به طور مؤثر با CBT آنلاین یا CBT خودیاری با استفاده از یک برنامه تلفن همراه مدیریت کرد، اما با توجه به مقرون به صرفه بودن و قابل استفاده بودن آنها برای یک جمعیت معین، باید با احتیاط اعمال شوند.

تاریخچه درمان شناختی رفتاری (CBT)

CBT نوعی روان درمانی است که به افراد کمک می‌کند تا الگوهای فکری مخرب یا مزاحم را که تأثیر منفی بر رفتار و احساسات آنها دارد، شناسایی و تغییر دهند. در شرایط استرس‌زا، برخی از افراد تمایل دارند که احساس بدبینی کنند و قادر به حل مشکلات نیستند. CBT تفکر متعادل‌تری را برای بهبود توانایی مقابله با استرس ترویج می‌کند. منشاء CBT را می‌توان در کاربرد اصول تئوری یادگیری، مانند شرطی سازی کلاسیک و عامل، برای مشکلات بالینی جستجو کرد. رفتار درمانی به اصطلاح موج اول در دهه 1950 توسعه یافت. در ایالات متحده، آلبرت الیس عاطفه درمانی منطقی را برای کمک به مراجعان برای اصلاح افکار غیرمنطقی خود در هنگام مواجهه با رویدادهای مشکل ساز پایه گذاری کرد و آرون بک با استفاده از مدل الیسون از درمان شناختی برای مراجعان افسرده استفاده کرد. رفتار درمانی و شناخت درمانی بعداً از نظر تئوری و عمل ادغام شدند و منجر به ظهور CBT “موج دوم” در دهه 1960 شد. شکل‌های موج اول و دوم CBT از طریق تلاش‌هایی برای توسعه تکنیک‌های مشخص و دقیق بر اساس اصول اولیه معتبر تجربی پدید آمدند. از دهه 1960 به بعد، روان‌درمانی‌های غالب در سراسر جهان، شکل‌های موج دوم CBT بوده‌اند. با این حال، اخیراً شکل موج سوم CBT توجه فزاینده‌ای را به خود جلب کرده است که منجر به رویکردهای درمانی جدید مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، رفتار درمانی دیالکتیکی، درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، روان درمانی تحلیلی عملکردی و فعال‌سازی رفتاری گسترده شده است. اشکال دیگری نیز ممکن است وجود داشته باشد، اگرچه این موضوع قابل حدس است . در زمینه پزشکی روان‌تنی، گزارش شده است که بازسازی شناختی در بهبود علائم روان‌تنی موثر است، مواجهه درمانی برای انواع بیماری‌های اضطرابی مانند اختلال هراس و آگورافوبیا مناسب است و ذهن آگاهی استرس مرتبط با استرس را کاهش می‌دهد. درد در فیبرومیالژیا چندین برنامه CBT مبتنی بر رایانه شخصی و آنلاین نیز با یا بدون حمایت پزشکان ایجاد شده است. اینها همچنین می توانند توسط تبلت‌ها یا تلفن‌های هوشمند قابل دسترسی باشند. در برابر این پس زمینه، این بررسی بر اثربخشی CBT با رویکرد زیستی-روانی اجتماعی متمرکز شد و راهبردهایی را برای ترویج کاربرد CBT برای جمعیت بیمار و غیر بیمار پیشنهاد کرد.

تحقیق در مورد CBT

با استفاده از “CBT” و “biopsychosocial” به عنوان عبارات جستجوی PubMed، 345 مطالعه منتشر شده بین ژانویه 1987 و مه 2021 شناسایی شدند. 14 مقاله از 154 مقاله مروری مرورهای سیستمیک و 45 کارآزمایی بالینی از 53 کارآزمایی بالینی کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده بودند. اکثر کارآزمایی‌های بالینی نمونه‌هایی را از جمعیت‌های بیمار به منظور ارزیابی بیماری‌های خاص انتخاب می‌کردند، اما برخی از آن‌ها را از جمعیت‌های غیر بیمار مانند یک جمعیت کارگر به منظور ارزیابی شرایط ذهنی-بدنی مربوط به مرخصی استعلاجی هدف قرار دادند. نشان داده شده است که استفاده از رویکردهای زیست روانی اجتماعی برای درمان درد مزمن از نظر بالینی و اقتصادی مؤثر است. به عنوان مثال، CBT برای کمردرد مزمن موثر است. شیوع کمردرد مزمن که به‌عنوان دردی که بیش از 3 ماه طول می‌کشد تعریف می‌شود، در مراقبت‌های اولیه 9 درصد و در محیط‌های اجتماعی 7 تا 29 درصد گزارش شده است . کمردرد مزمن نه تنها شایع است، بلکه منبع ناتوانی جسمی قابل توجه، اختلال در نقش، و کاهش رفاه روانی و کیفیت زندگی است . جالب توجه است که طبق نتایج مطالعه خود ما ، CBT در بیماران هیپوکندریال بدون کمردرد مزمن موثر بود، اما در بیماران هیپوکندریال مبتلا به کمردرد مزمن موثر نبود. به نظر نمی‌رسد این تفاوت‌های گروهی به دلیل تفاوت در سطوح پایه هیپوکندریازیس باشد. اگرچه شواهد نشان داده است که هیپوکندریازیس و کمردرد مزمن را می‌توان به طور موثر با CBT درمان کرد، این هنوز تایید نشده است. کمردرد مزمن ممکن است با شرایط مختلفی از جمله اضطراب، افسردگی و اختلالات جسمی مانند اعتقاد به بیماری، فوبیای بیماری و مشغله‌های بدنی همراه باشد. آسیب شناسی روانی اصلی کمردرد مزمن هیپوکندریال باید برای ترویج مدیریت کافی علائم روشن شود

جهت‌های آینده برای کاربرد CBT در حوزه‌های زیستی-روانی اجتماعی.

در ژاپن، CBT برای اختلالات خلقی برای اولین بار تحت پوشش بیمه سلامت ملی (NHI) در سال 2010 قرار گرفت، و CBT برای اختلالات روانپزشکی زیر متعاقباً به طرح NHI اضافه شد: اختلال وسواس فکری-اجباری، اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال هراس، پس از اختلال استرس تروماتیک و پرخوری عصبی. پیامدهای درمان و هزینه‌های بیمه سلامت برای این شش اختلال باید به عنوان اولین گام برای تخصیص مناسب منابع پزشکی با توجه به شدت و پیچیدگی بیماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد در ژاپن، پوشش بیمه درمانی تنها زمانی ارائه می‌شود که پزشکان برای دریافت حق الزحمه درخواست دهند. سیستمی برای ترویج مشارکت پرستار در ارائه CBT و همچنین مسئولیت مشترک بین مربی CBT و روانشناسان معتبر (یا حتی تغییر کامل از پزشک به روانشناس)، هنوز ایجاد نشده است. ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) ممکن است اجازه دهند تحویل CBT بین کارکنان پزشکی و روانشناسان، در محیط های پزشکی، اجتماعی و خودیاری به اشتراک گذاشته شود  مجله BioPsychoSocial Medicine 334 مقاله مرتبط را تا پایان می 2021 منتشر کرد که 112 مقاله (33.5٪) به طور خاص به CBT پرداخته بودند. CBT یک موضوع داغ در پزشکی زیستی-روانی اجتماعی است و تحقیقات بیشتری برای تشویق کاربرد آن در جمعیت‌های بالینی و عمومی مورد نیاز است.

محمد مهدی پورقربانی

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
برای ادامه، شما باید با قوانین موافقت کنید

keyboard_arrow_up