علائم بیش فعالی (ADHD) میتواند شامل دشواری در یک جا نشستن، بیقراری مکرر، رفتار بیپروا و قطع کردن صحبت دیگران باشد.کودکان مبتلا به بیشفعالی ممکن است دارای ناتوانیهای یادگیری قابل تشخیص باشند، رفتارهای سرکشی داشته باشند، یا مشکلات خلقی، از جمله اضطراب و افسردگی داشته باشند. اکثر کودکان مبتلا به بیشفعالی، در دوران نوجوانی و بزرگسالی همچنان علائم دارند. با این حال، ممکن است علائم کودک با افزایش سن به میزان قابل توجهی کاهش یابد یا حتی به طور کامل ناپدید شود. علائم بیشفعالی معمولاً با دارو قابل درمان است. با این حال، وقتی بیشفعالی درمان نشود، میتواند اثرات نامطلوب طولانی مدتی بر عملکرد تحصیلی، موفقیت شغلی، روابط و رشد اجتماعی-عاطفی داشته باشد.
علائم بیش فعالی
بیشفعالی زمانی قابل تشخیص است که کودک شش یا بیش از شش مورد از علائم ذکر شده در زیر را تجربه کند. (نوجوانان و بزرگسالان فقط باید پنج علامت را تجربه کنند.) علائم باید حداقل به مدت شش ماه ادامه داشته باشند و آنقدر شدید باشند که بر عملکرد تحصیلی یا اجتماعی تأثیر منفی بگذارند.
علائم بیش فعالی و تکانشگری
دعوای مکرر
نشستن روی صندلی در مدت نسبتاً طولانی
احساس بیقراری بیش از حد مثل تکان دادن دستها و پاها
مشکل ثابت ماندن برای مدت طولانی
مشکل شرکت کردن در فعالیتهای گوناگون برای تفریح یا اوقات فراغت
حرف زدن بیش از حد
قبل از شنیدن کل سوال ، جواب ها را تند و سریع میگوید
دشواری انتظار برای نوبت یا
سرزده یا قطع کردن حرف دیگران
علائم باید با سطح رشد کودک ناسازگار باشد و به سایر اختلالات روانپزشکی یا رشدی مانند اختلال اضطراب فراگیر یا ناتوانی یادگیری نسبت داده نشود.
علل
تئوریهای متعددی در مورد علل بالقوه بیشفعالی وجود دارد و بیشتر تحقیقات کنونی نشان میدهد که بیشفعالی احتمالاً ناشی از تعامل بین ژنها و عوامل محیطی است. تحقیقات در مورد عناصر علت بیشفعالی تمایل به تمرکز بر روی کودکان کوچکتر دارد.
از نظر ژنتیکی، 25 درصد از بستگان نزدیک یک کودک مبتلا به بیشفعالی نیز به این بیماری مبتلا هستند که نشان میدهد ژنتیک نقش کلیدی در ایجاد بیشفعالی دارد. عوامل محیطی مرتبط عبارتند از: سیگار کشیدن، مصرف الکل یا مواد مخدر در دوران بارداری، قرار گرفتن در معرض سموم محیطی مانند سطوح بالای سرب (موجود در ساختمان های قدیمی)، نارس بودن منجر به وزن کم هنگام تولد، و آسیب هایی در ناحیه سر در اوایل زندگی.
کودکان مبتلا به بیشفعالی تفاوتهای مغزی قابل اندازهگیری را در مقایسه با کودکان بدون بیشفعالی نشان میدهند. تحقیقات انجام شده توسط شعبه روانپزشکی کودک موسسه ملی سلامت روان نشان داد که در مقایسه با کودکان بدون بیشفعالی، کودکان مبتلا به این بیماری به طور کلی 3 تا 4 درصد کاهش حجم در مناطق مهم مغز از جمله لوبهای فرونتال، ماده خاکستری گیجگاهی دارند. هستهی دمی و مخچه. این ساختارهای مغزی نقشی حیاتی در حل مشکلات، برنامهریزی پیشرو، مهار تکانهها و درک رفتار دیگران دارند.(خیلی تخصصیه)
نظریه پردازان اجتماعی و پزشکان گاهی اوقات از بیشفعالی به عنوان یک اپیدمی دوران مدرن یاد میکنند که نقش یک سبک زندگی سریع و مصرف گرایانه را با بسیاری از تقاضاهای رقابتی برای توجه کودکان نشان میدهد.
درمان بیشفعالی بر اساس نیازهای هر کودک و شدت علائم آنها تعیین میشود. بیشفعالی در کودکان اغلب با یک رویکرد سه بعدی که شامل هماهنگی نزدیک بین خانواده، مدرسه و تیم پزشکی کودک است، با موفقیت درمان میشود.
داروها میتوانند به کودک کمک کنند تا تمرکز بیشتری پیدا کند، احساس بیقراری یا تکانشگری کمتری داشته باشد و مهارتهای به کار رفته و آموخته شده در درمان را بیشتر بهبود بخشد. داروهایی که معمولاً برای درمان بیشفعالی تجویز میشوند، دستهای از داروها به نام محرکها هستند که هم خواص کوتاه مدت و هم طولانی مدت دارند. داروهای کوتاه مدت ممکن است نیاز به مصرف بیشتر داشته باشند و داروهای طولانیاثر معمولاً یک بار در روز مصرف شوند.
تمام داروهایی که برای درمان بیشفعالی استفاده میشوند، خطر عوارض جانبی دارند. شایعترین عوارض جانبی محرکها کاهش اشتها، بیخوابی، افزایش اضطراب و یا تحریکپذیری است، در حالی که داروهای غیرمحرک ممکن است منجر به حالت تهوع، سرگیجه یا خستگی شوند. برخی از کودکان با هر دو دسته دارو، معده درد یا سردرد خفیف را گزارش میکنند. بسیاری متوجه میشوند که این عوارض با گذشت زمان برطرف میشوند، اما اگر برطرف نشد، میتوان داروی دیگری را امتحان کرد. یافتن مؤثرترین دارو میتواند یک فرآیند آزمون و خطا باشد. همکاری نزدیک با پزشک تجویز کننده برای یافتن دارو و دوز مناسب بسیار مهم است.
روان درمانی
روان درمان مهارتهایی را فراهم میکند که به کودک کمک میکند راحتتر خود را به سمت وظایف و تکالیف هدایت کند و همچنین در مورد رفتار خود آگاهتر شود تا آن را به طور مؤثرتر تنظیم کند. درمان همچنین ابزارهایی را در اختیار کودکان قرار میدهد تا سازماندهی شوند، برنامه زمانی را حفظ کنند و متمرکز بمانند. این حمایت ممکن است شامل کمک عملی باشد، مانند کمک به کودک که یاد بگیرد چگونه از طریق وظایف فکر کند و کار خود را سازماندهی کند. از طرف دیگر، ممکن است هر بار که کودک به شیوهی دلخواه عمل میکند، با ستایش یا پاداش، رفتارهای جدیدی را تشویق کنند. روان درمانی همچنین میتواند به کودکان مبتلا به بیشفعالی کمک کند تا عزت نفس خود را بازیابند و نقاط قوت خود را بشناسند.
از آنجایی که کودکان مبتلا به بیشفعالی میتوانند برای پیدا کردن یا حفظ دوستان تلاش کنند، آموزش مهارتهای اجتماعی نیز میتواند ارزشمند باشد. در این آموزش، درمانگر رفتارهای مناسب مانند انتظار برای نوبت، به اشتراک گذاشتن اسباببازیها، درخواست کمک، یا پاسخ دادن به متلک را مورد بحث و مدلسازی قرار میدهد و سپس به کودک فرصت تمرین میدهد. به عنوان مثال، یک کودک ممکن است یاد بگیرد که حالات چهره و لحن صدای افراد را تشخیص دهد تا پاسخ مناسبتری بدهد. آموزش مهارتهای اجتماعی میتواند به آموزش چگونگی تأثیر رفتار بر دیگران کمک کند و راههای جدیدی برای پاسخگویی به هنگام عصبانیت یا ناراحتی ایجاد کند.
آموزش مهارتهای والدینی که توسط درمانگران یا در کلاسهای ویژه ارائه میشود، به والدین ابزارها و تکنیکهایی برای مدیریت رفتار فرزندشان میدهد. متخصصان بهداشت روان میتوانند به والدین کودک مبتلا به بیشفعالی در مورد این بیماری و نحوه تأثیر آن بر کودک و خانواده آموزش دهند. آنها همچنین میتوانند به کودک و والدین کمک کنند تا مهارتها، نگرشها و روشهای جدید ارتباط با یکدیگر را توسعه دهند. والدین ممکن است از یادگیری ایجاد روابط مشارکتی بیشتر با فرزندان خود و مدیریت بهتر استرس آنها ، با افزایش توانایی آنها، برای مقابله با ناامیدی و پاسخ آرامتر به رفتار فرزندشان سود ببرند. درمانگر به خانواده کمک میکند تا راههای بهتری برای مدیریت رفتارهای مخرب و ترویج تغییر پیدا کند و با والدین کودکان خردسال برای آموزش تکنیکهایی برای مقابله و بهبود رفتار فرزندشان همکاری میکند.
پشتیبانیهای علمی
ساختار محیط مدرسه کودک نیز ممکن است مفید باشد. این میتواند شامل محدود کردن عوامل حواسپرتی در محیط کودک، ارائه آموزشهای انفرادی با معلمان، یا کمک به کودک در تقسیم یک کار بزرگ به مراحل کوچک در صورتی که کودک در انجام تکالیف مشکل دارد (و سپس تحسین کودک در پایان هر مرحله) باشد. . برای کودکانی که بیشفعالی آنها به طور قابل توجهی با پیشرفت تحصیلی تداخل دارد، درخواست IEP (طرح آموزش فردی) یا طرح 504 بر اساس ارزیابی نقاط قوت و ضعف کودک میتواند به کودک اجازه دهد تا تسهیلات و خدمات درمانی خاصی مانند اصلاح برنامه درسی یا کاردرمانی دریافت کند.
ترجمه : سروش غفاری
دانشجوی رشته روانشناسی (دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام)