در بحث مشاوره قبل از ازدواج ، مسائل حائز اهمیت زیادی وجود دارد ولی چهار مورد از آنها ، دارای اهمیت بیشتری است که آقای استفن جی . بچن در مقاله ای به آنها اشاره نموده اند :
-
خودتان را بشناسید
ترجیح میدهم که در یک رابطه ، دو طرف بر شناخت خود در عمیقترین سطح ممکن تمرکز کنند و مشخص کنند که از هم دیگه چی میخواهند این تا حدی به شجاعت نیاز دارد زیرا باید در زمان حال آسیب پذیر باشید یا بعداً با عواقب آن را رو به رو شوید. به عنوان مثال، اگر شریک زندگی شما ادعا میکند که یک تامین کننده (از لحاظ مالی)خوب میخواهد و شما از کار کردن در ساعات طولانی لذت نمیبرید، یا ترجیح میدهید که او بار مالی را به دوش بکشد، باید به این موضوع رسیدگی کنید.
اگر موفق نشوید، ممکن است شریکتان انتظارات اشتباهی داشته باشد که میتواند منجر به خشم، رنجش و ناامیدی او شود. به یاد داشته باشید که از خود بپرسید که نیازهای شما به طور خاص از کجا میآید. در این مورد، اگر در خانواده به شما مسئولیت زیادی میدهند(که میتواند منجر به فرسودگی زودهنگام شود) یا مسئولیت کمی میدهند(ممکن است یک «نیاز به مراقبت» درونی داشته باشید. شناخت خود نیز میتواند به شما کمک کند تا از انجام مکرر تصمیم های ضعیف مشابه در روابط خودداری کنید.
-
شریک زندگی خود را بشناسید
با واقعیت روبرو شوید و توانایی شریک خود را برای راضی نگه داشتن خودتان ارزیابی کنید. به نشانهها و سرنخهایی توجه کنید که میتوانند به شما ایده دهند که آینده با این شخص چگونه خواهد بود. در برخی از موارد طرف مقابل خودخواه هست و بر نیازهای خود تمرکز میکند.
سپس، یا محدودیتهای شریک زندگی خود را بپذیرید یا فردی را پیدا کنید که شایستگی بیشتری برای رضایت شما داشته باشد. با این خیال که شریک زندگی شما عالی است وارد ازدواج نشوید. همچنین با این ذهنیت وارد رابطه نشوید که این فرد را تغییر خواهید داد یا آن فرد بهتر خواهد شد. آنها ممکن است عوض شوند، اما روی آن حساب نکنید در تجربه بالینی من، هر رفتاری که در مرحله قرار ملاقات میبینید، در مرحله ازدواج تشدید میشود.
به عنوان مثال، اگر همسر آینده شما از مادرش جدایی ناپذیر است یا عمیقاً در خانواده اصلی خود درگیر است، انتظار نداشته باشید که پس از ازدواج با شما به طور ناگهانی تفاوتی ایجاد کند. در واقع ممکن است افزایش درگیر شدن را تجربه کنید، به خصوص اگر او بچه داشته باشد و حتی بیشتر به مادرش وابسته باشد. و در آخر، اگر متوجه شدید که بیش از حد سوال میکنید، دلیل آن را بررسی کنید. آیا شما ناخودآگاه شریک زندگی خود را برای شکست آماده میکنید؟
-
سنجش میزان پذیرا بودن شریک زندگی
همه مشکلاتی دارند. به ندرت پیش میآید که کسی زندگی ایدهآل و بدون مشکلی را تجربه کرده باشد. و این اشکالی ندارد. برای پیدا کردن شریک ایدهآل وقتتان را هدر ندهید. در عوض، وقتتان را صرف شناخت شریک زندگی خود کنید و ببینید که در صورت بروز مشکل آیا شریکتان با آن مواجه میشود و برای حل آن مشکل وقت میگذارد یا خیر.
همچنین ممکن است بخواهید سرسختی او را در انجام این کار بسنجید. برخی از افراد در خانوادههایی بزرگ شدهاند که از درگیری اجتناب میکنند که به طور معمول حاصل آن داشتن اسرار است و شاید بزرگترین بحران خانوادگی این افراد طرز گفتار باشد. خانوادههایی که سخت تلاش میکنند تا بیماریهای روانی شدید یا مسائل مربوط به مواد مخدر را در خانوادههای خود پنهان کنند، از همین قبیلاند.
صرف نظر از دلیل این نوع اجتناب (به عنوان مثال، شرم)، توانایی پذیرا بودن شریک بالقوه شما در سلامت رابطهای طولانی مدت مهم است.
-
سطح اختلاف را ارزیابی کنید
بسیاری از زوج ها با مشکلات بزرگ وارد مشاوره قبل از ازدواج میشوند. و حتی اگر به نظر میرسد که آنها مایل به بهتر کردن بر آن مشکلات هستند، سطح نزاع به وجود آمده ، خبر از اتفاقات خوشایندی را نمیدهند اگر شما و شریک زندگی تان در اوایل رابطه خود دائماً با هم مشاجره میکنید، این یک نشانهی بد است. اگر چندین بار از هم جدا شدهاید یا یکی یا هر دو قبل یا بعد از نامزدی خیانت کردهاند، به وضوح دوگانگی وجود دارد که شایسته بررسی است.
برای کسانی که با هم زندگی کردهاند، این ارزیابی باید آسانتر باشد.
من مطمئن هستم که شرکت در مشاوره قبل از ازدواج مزایای بیشتری دارد، اما مجدداً به زوجها هشدار میدهم که روی علائم تمرکز نکنند و علت اصلی مشکل خود را پیدا کنند. ازدواج یا زندگی مشترک یک تعهد جدی است و به این ترتیب خیلی راحتتر میتوان از آن خارج شد، بنابراین بهتر است هر کاری که میتوانید برای اطمینان از موفقیت آن انجام دهید.
ترجمه : سروش غفاری
دانشجوی رشته روانشناسی (دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام)